صراف تبریزی
استاد سخن، شاعر نغز گفتار و دلسوخته مرحوم حاج رضا صراف تبریزی در سال 1271 هجری قمری در محلهی راسته کوچه تبریز در دربند حصار دیده به جهان گشود. در سن 12 سالگی پدر خود را از دست داد به ناچار برای گذراندن زندگی به شغل پدرش یعنی صرّافی روی آورد. مغازهاش در تیمچهی حاج سید حسین میانه قرار داشت. در حین تجارت، به آموختن ادبیات فارسی و عربی پرداخت.
حاج رضا صراف همیشه در محافل علمی و ادبی شرکت داشت و از سال 1291ه.ق (از 20 سالگی) یکی از اعضای برجسته انجمن ادبی صفا بود که جلسات انجمن در خانه وی تشکیل میشد. او همیشه از محضر ادیب نامدار مرحوم «لنکرانی» پیش کسوت این انجمن استفاده میبرد.
صراف در عمر کوتاه خود در حدود 2500 بیت شعر سروده که علاوه بر غزلیات، اشعار نغزی در موضوع حادثهی کربلا سروده که حکایت از علاقهمندی و اظهار ارادت شاعر به ساحت مقدس معلم بزرگ شهادت حضرت حسین بن علی(ع) دارد و بیش از نصف دیوانش به مراثی و مدایح اهل بیت(ع) اختصاص یافته است. در حقیقت صرّاف یکی از 4 شاعر بزرگ مرثیه سرای 150ـ100 سال اخیر بوده است.
برخی از شاعران او را سعدی ترکی سرا و برخی دیگر او را با نظامی مقایسه کردهاند. شخصیت ادبی صراف چنان از عظمت و ابهت برخوردار است که شعرای بعد از او از جمله غزلسرای معاصر علی آقا واحد تحت تاثیرش قرار گرفته. همچنین استاد شهریار از او چنان متاثر گردیده که او را به عنوان یکی از نوابغ ادبی آذربایجان مورد ستایش قرار داده است.
صراف نه ماه پس از صدور فرمان مشروطیت در 17 ربیع الاول سال 1325 در سن 54 سالگی به دنبال ابتلا به بیماری آسم در تبریز چشم از جهان میبندد.
بیگمان حاج رضا صراف تبریزی یکی از قلههای همیشه بلند شعر ترکی و به تعبیر شهریار: از نوابغ ادبی آذربایجان است. در عرصهی غزل، شورانگیزترین و لطیفترین غزلهای زبان ترکی به زبان ساده و بیانی شیوا و عاطفی از ذوق و قریحهی سرشار صراف تراوش کرده است. در زمینهی مدح، مرثیه و ثنا گستری آل علی(ع) بیشک صراف از مردمیترین و دلسوختهترین شاعران شیعی است. سوگ سرودههای وی در ماتم سالار شهیدان امام حسین(ع) و یارانش ورد زبان عاشقان اهل بیت(ع) در ایران، جمهوری آزربایجان، ترکیه، داغستان و قفقاز است.
پریشان خاطیریم بیر طره پر پیچ و تاب ایستر
عجب دیوانه دیر اوز قیدینه بند طناب ایستر
گولوستان وجودیم شبنم غملن تاپار رونق
نئجه کیم ابر رحمت بارشین اهل عذاب ایستر
خیال وصلیله بیر لحظه شاد اولدوم خطا قیلدیم
او بیر درد و غمه ایندی گلوب مندن حساب ایستر
موحبت اهلی موحنت لذتین راحت بولور جانه
همیشه آرزوی هجر ائدر،نی خور و خواب ایستر
جونون عشق اولان گوندن سوروشماز کیمسه احوالیم
بلی دیوانه دن عاقل همیشه اجتناب ایستر
سوسامیش قتلیمه پیکان غم ایستر ایچه قانیم
سانارسان کیم خمار آلوده دور جام شراب ایستر
اولور بزم موحببتده شراب وصلیلن سر خوش
او کس کیم سیخ محنتده کؤنول مرغین کباب ایستر
ییخیلمیش کؤنلومه رحم ائیله، ظالیم ائیلمه ویران
کیم اؤز معموره سین، سن بیمروت تک خراب ایستر؟
دری اوممید اولوب صرافه هر بیر سمتدن بسته
علی(ع) تک فاتح خیبر الیلن فتح باب ایستر