سید ابوالقاسم نباتی
سید ابولقاسم متخلص به نباتی و مشهور به مجنون شاه و خان چوپان فرزند میر یحیی (ملقب به سید محترم اشتبینی) به سال 1191 هجری تولد یافت، دوران جوانی خود را در قریه اشتبین که یکی از قراء با صفای قره داغ اذربایجان و قره چای است با حشمداری و باغبانی گذرانید، زیباییهای طبیعت اورا به سرودن اشعار برانگیخت، رفته رفته به عرفان گرایید بعدها به شهر اهر رفت و در بقعه شیخ شهابالدین اهری گوشه عزلت گزید و اواخر عمر باز به زادگاهش اشتبین برگشت.
مرحوم عارف نباتی به کرات از آب رودخانه آراز میگذشته و اصلاً جایی از بدنش و یا لباسهایش خیس نمیشده و طوری ماهرانه و ظریفانه این عمل را انجام میداده که همه را مات و مبهوت و حیرت زده میکرده است. شنیده شده است که آن مرحوم آراز را گاهی در روی آب به پشت خوابیده عبور میکرده است. و باز یکی از ملتزمین رکابش در یکی از روزها در کنار آراز اظهار لعبه کرده و میخواهد از آب عبور کند و در باور خودش کرامتی نشان دهد، ولی به محض اینکه وارد آب میشود نه تنها موفق نمیشود بلکه جسد نیمه جانش را دیگران نجات میدهند. مرحوم این شعر را در حق وی سروده و اورا به ریاضت و تهذیب نفس و پخته شدن در کوره روزگار دعوت میکند:
گئت دولانگلن خام سن هنوز
پخته اولماغا چوخ سفر گرک
مرغ قاف ایله هم زبان اولوب
زیروه قالخماقا بال و پر گرک
دیوان اشعار:
جمع اشعار بهجامانده از نباتی به پنج هزار بیت بالغ میگردد که تقریبا نصف آن فارسی و نصف دیگر ترکی است. اشعار نباتی در جمهوری آذربایجان و قفقاز و ترکیه و ایران طرفداران بسیاری دارد.
یکی از آثار جهانی نباتی تصنیف «گئدین دئین خانچوبانا» است که در موسیقی آذربایجان به زیبایی میدرخشد و شهرهی تمام ترک زبانان دنیاست. نباتی با تخلص زیبای «خانچوبان» چنان اشعاری را برای ما به یادگار گذاشته که هنوز قافلهی ادب او را چنانکه است، نمیشناسد.
آنچه که نباتی را در اوج دل مردم آذربایجان قرار داده است، اشعار ترکی او است؛ اشعاری که قبل از وجود صنعت چاپ، توسط عاشیقها و خوانندگان موسیقی آذربایجان در طول 200 سال دل عشاق را به نوا آورده و تسخیر کرده است.
آرامگاه:
وی پس از حدود هفتاد سال عمر، در ۱۲۶۲ قمری درگذشت. در خصوص آرامگاه نباتی در یک بلندی مشرف به روستای اشتبین و رودخانه ارس از اظهارات اهالی روستا چنین بر میآید که نباتی همیشه در یک نقطهای از بلندی کوه مینشسته و به روستا و زادگاه خود و رودخانه ارس و جادهای که اهالی و دختران جوان در آن تردد داشتند نگاه میکرده و اکثر شعرهای خود را در آن نقطه آفریده و و با صدای دل نشین به آواز خواندن میپرداخته که بعد از درگذشت وی، اهالی بنا به علاقه وافر نباتی به آن محل خاص، وی را در همان نقطه دفن کردهاند.
در شهریور 1372 کنگره بزرگداشت این شاعر به مدت سه روز در کلیبر بر گزار شد و به همین مناسبت دیوانش بهطرز مطلوبی در دو جلد به اهتمتم دکتر حسین محمدزاده صدیق انتشار یافت. جلد اول آن اشعار فارسی و جلد دوم اشعار ترکی نباتی است.
چاپ تزیینی و نفیس دیگری هم از اشعار فارسی او با تشریک مساعی جمعی از خوشنویسان و هنرمندان، بکوشش غریبی کلیبر تهیه و به علاقمندان شعر نباتی اتحاف شد.
مرحوم فریدون کوچرلی ادبیاتشناس مشهور در تحقیقات خود در مورد نباتی چنین مینویسد:
«سید ابولقاسم نباتی برای آذربایجانیها به منزله خواجه حافظ، شمس تبریزی و حتی در بعضی اشعار و کلامش به منزله جلالالدین رومی (مولوی) میباشد».
علامه شهید مرحوم علی مدرس تبریزی در جلد چهارم کتاب ریحانه الادب مینویسد: «سید ابوالقاسم میر مقدم اشتبینی قرهداغــی تبریزی از عرفای قرن سیزدهم هجرت که درویش مسلک و صوفی مشرب بوده و اشعار و ذوقیات بسیاری به دوزبان ترکی و فارسی گفته و به نباتی یا خان چوپانی یا مجنونشاه تخلص می کرده و دیوان او در تبریز چاپ شده است».
در کتاب دانشمندان آذربایجان در مورد ابوالقاسم نباتی چنین آمده است:
«خلف مرحوم سید محترم اشتبینی، درویش مسلک و صوفی مشرب بوده، گاهی مجنون شاه و خان چوپانی نیز تخلص کرده است. اوائل حال در قریه اشتبین که کرسی محال دیزمار قراچه داغ است نشو و نما یافته و بعدها به قصبه اهر مهاجرت نموده و در بقعه شیخ شهابالدین اهری مشغول ریاضت و مجاهده گردیده است».
هنوز هم اهالی قره داغ نباتی را نه تنها شاعر بزرگ، بلکه عارفی بسیار مقرب و صاحب کرامات میدانند و کرامات او را در مجالس و محافل نقل میکنند. خود میگوید:
از خامه خان چوپانی مـن
عاجز شده کلک مانی من
خواهی که شوی تو نیز موسی
یک چند بکن شبانی من
در اواخر عمر به مسقط الراس خود مراجعت کرده و در 1262 مرحوم شده است و مزارش در بالای تپهای در اشتبین است. در ضمن ایشـان در سال 1191 ه. ق. برابر با 1149 ه. ش. در اشتبین متولد شده است.
در کتاب مفاخر آذربایجان نیز نویسنده در مورد سید ابوالقاسـم نباتی چنین مینویسد:
«مرحوم سید ابوالقاسم بن میریحیی اشتبینی، متخلص به (مجنون شاه) یا (خان چوپانی) یکی از شاعران آذربایجان از منطقه قره داغ می باشد.
او شاعری علی گو و علی جو بوده است و در مدح و توصیف مولا علی (ع) گوی سبقت را از همگان و خیل شاعران مداح اهل بیت عصمت (ع) ربوده است او اشعار فراوانی در حق آن بزرگوار سـروده است که در دیوانش ثبت است. زادگاه او روستای اشتبین مرکز دهستان دیـزمار شرقی از توابع ارسباران، بسال1191 متولد گردیده و سیر معرفت را از همان زمان از تعالیم و ارشادات و برکات وجودی شیخ شهابالدین اهری کسب نمود و در شعر و ادب به مرتبت والایی نائل آمد که توانست حدود 5000 بیت شعر را از خود بیادگار بگذارد. او شاعری مسلمان و شیعه دوازده امامی و مخلص اهل بیت و رسالت (ع) بوده است. سرودههای او در نواحی قفقاز، ترکیه، آذرباجان و سراسر ایران طرفدارانی دارد».
گؤروم ای شوخ! سنی، خرم و خندان اولاسان،
غنچه گول تک آچیلیب، زیبِ گولوستان اولاسان.
گئیهسن أگنینه هر هفتهده بیر دست لباس،
برق اوروب عالمه بیر مئهر درخشان اولاسان.
تیرمه باشیندا، آیاغیندا فرنگی باشماق،
سونا کهلیک تکی هریانا خورامان اولاسان.
وسمه قاشیندا، گؤزون سورمهده، زولفون أوزده،
هر طرفدن تؤکوله، سونبول و ریحان اولاسان.
اولمایا شنگ و قشنگلیکده بیری تای سنه،
هامی دلبرلره سن سرور خوبان اولاسان.
نه قدهر وارایسه عؤمرون، گزهسن مستانه،
بو جهان باغینا بیر سرو خورامان اولاسان.
حق تعالی سنی ای گول ائلهسین بیرده جوان،
یئنه اون دؤردجه یاشیندا مه تابان اولاسان.
أوز گتیرسین سنه دؤولت بئله دریا- دریا،
هر نه دؤولتلی اولا، سن اولارا خان اولاسان.
قونشویا گئتمهیهسن حاجت ایچون بیرزادا،
سن اولاری گتیریب قاپینا، سولطان اولاسان.
گنج قارون کیمی سن جمع ائدهسن سیم و زری،
صاحب مملکتِ خسرو و خاقان اولاسان.
بیر دوعا قیلدی نباتی، اونو مولایا بوراخ،
تا اونون سینهی سوزانینا درمان اولاسان.
***
یکمیشم گؤز راها بیر جلّادی گؤزلر گؤزلریم،
داما دوشموش صید تک، صیادی گؤزلر گؤزلریم.
یوخسا دئرسیز زاهیدم من، اولموشام مسجد نشین،
اول صنمدن اؤترو بو بربادی گؤزلر گؤزلریم.
بیستون داغین گئدیب گزمک دگیل منظوروموز،
ششدر حئیرتده بیر نرّادی گؤزلر گؤزلریم.
بوق عشقین، آتش سوزاندی یاخمیش باغریمی،
یاش تؤکنده، دجلهی باغدادی گؤزلر گؤزلریم.
مکتب عشق ایچره تا ائتسین منی کامیل عیار،
اولموشام پابسته بیر اوستادی گؤزلر گؤزلریم.
قویماییم تا اوندان اؤزگه کیمسه بو ویرانهده،
روز و شب بو خاطیر ناشادی گؤزلر گؤزلریم.
پرتو مئهر روخوندان تا کی بولسون بیر نیشان،
هر طرف سئیران ائدیب، هرزادی گؤزلر گؤزلریم.
جمله قرآن و کتابی ائیلمکدن الورق،
اؤزگه مطلب یوخ، همین بیر آدی گؤزلر گؤزلریم.
یاخشی سؤزلر چوخ دئمیشلر گرچی عاشیقلر، ولی،
هامیدان یئی، من بو خوش افرادی گؤزلر گؤزلریم.
محمل لیلی، نباتی! اولدو گؤزدن ناپدید،
من نه مجنونام کی بو اوتادی گؤزلر گؤزلریم.