يک شنبه 9 مهر 1402
Toggle navigation
خانه
درباره همایش
اهداف
محورها
ساختار سازمانی
فعالیت ها
میزگردهای تخصصی
سمینارهای تخصصی
کارگاه های آموزشی
نمایشگاه جانبی
نمایشگاه کتاب پروین اعتصامی
نمایشگاه پایان نامه های پروین اعتصامی
تبدیل پایان نامه به کتاب
رونمایی از 20 کتاب چاپ شده توسط دبیرخانه
ویژه برنامه های روز برگزاری همایش
طرح تقدیر از پایان نامه های برتر
برنامه های جانبی
دستورالعمل ها
نگارش و ویرایش مقاله
ارسال مقاله
ارسال کتاب
ارسال پایان نامه و رساله
تهیه پوستر
تهیه اسلاید
تهیه رزومه یک صفحه ای
مقالات پذیرفته شده
مقالات همایش پروین اعتصامی
مقالات همایش استاد شهریار
تاریخهای مهم
هزینه های همایش
پایان نامه ها و رساله های واصل شده
لیست مقالات پذیرفته شده
درباره بنیاد
یادداشت ها
پروین اعتصامی
استاد شهریار
پایان نامهها
تماس با ما
اخبار
گزارش
مصاحبه
انتشارات
کتاب های الکترونیکی
کتاب ها
مقالات
فصلنامه ها
فصلنامه مطالعات شهریار پژوهی
فصلنامه حقوق ملل
فصلنامه حقوق شهروندی
فصلنامه حقوق و فقه
تازه های نشر
تهیه آثار
کارگاه های آموزشی
کارگروه ها
نشست ها
فرم ها
اعضای هیئت رئیسه
مشاهیر آذربایجان
سید عمادالدین نسیمی
سید عمادالدین نسیمی
تاريخ:نوزدهم آذر 1399 ساعت 08:18
|
کد : 117
|
مشاهده: 413
سید عمادالدین نسیمی متخلص به «نسیمی» شاعر و متفکّر حروفیه در قرن هفتم هجری بود.
سید عمادالدین نسیمی متخلص به «نسیمی» شاعر و متفکّر حروفیه در قرن هفتم هجری بود
.
نسیمی یکی از شاعران و عارفان برخاسته از مکتب حروفیه است. مکتب حروفیه که بر اساس تعالیم شیخ فضل الله نعیمی شکل گرفت در شرح وقایع عالم و
اسرار هستی از 28 حرف الفبای عربی و با مهارت اعجابانگیز بهره میبردند و
میتوانستند علل دستورات الاهی در دین اسلام را به شکلی جذاب و جالب
بوسیله اعداد و حروف توضیح دهند. مانند این که نماز یومیه چرا میبایست 17 رکعت باشد، حکمت مسح کشیدن بر پا هنگام وضو چیست، تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحیم بیانگر چیست، نماز شکسته چرا 11 رکعت است و... سید عمادالدین نسیمی اصالتاً ترک زبان بود و با اشعار ترکی و فارسی و عربی خود نقش
بسزایی در گسترش اندیشههای فضل الله نعیمی داشت. عشق او چنان بیپروا و بیپرده بود که مخالفتهای فراوانی را میان قشریون مذهبی زمان خود بوجود آورد
که نهایتاً منجر به صدور فتوایی در به دار آویختن و کندن پوست او شد. اشعار نسیمی آمیخته به عشقی ناب، شهامت، ایثار و رکگویی است.
آنچه از اشعارش بر میآید، این است که وی در فلسفه، کلام، منطق، هیئت، نجوم، طب و ریاضی ید طولایی داشته است. اصطلاحات این علوم را در اشعار خود به
کار برده است، سخن از خواص صور فلکی، ستارگان، تشریح اعضای بدن انسان،
شاخصههای حساب و هندسه و بیان کیفیت خلقت کائنات و آرای گوناگون متصوّفه به ما اجازه میدهد که او را خردمندی آگاه به علوم عصر خود بنامیم. در
تذکرهها او را «عاشق غریب و عجیب، عالم کامل، فاضل محدّث، نکتهدان و عارف» نامیدهاند.
بسیاری از علما او را متولد شهر اورمیه آذربایجان میدانند مرحوم میرزا آقا قلیزاده از دانشمندان جمهوری آذربایجان با استناد به مزار «شاه
خندان» برادر نسیمی در شهر «شماخی»، همین شهر را محل تولد او میداند. دکتر حسین محمدزاده صدیق با تکیه بر کهنترین اسناد موجود، او را تبریزی
میداند. قدیمیترین سندی که در باب مزار نسیمی به دست رسیده است، سیاحتنامهی اولیا چلبی است. او در فصل توصیف شهر حلب از «تکیهی شیخ نسیمی» سخن میراند و میگوید: «مردم روایت کنند که نسیمی پس از کنده شدن پوست از تنش به این مکان آمد و قرآن تلاوت کرد و غیبش زد! مزار نسیمی اکنون در شهر حلب سوریه در محلهی فرفراه در مقابل حمام سلطان است
سازمان بینالملی یونسکو به خاطر کوششهای وی در اشعار انسانی و صلح جهانی در سال
۱۹۷۳
این سال را سال نسیمی اعلام کرد.
منده سیغار ایکی جهان من بو جهانه سیغمازام
گوهر لامکان منم کون و مکانه سیغمازام
هر چند دو جهان در وجود من گنجیده، من در این دنیا جای نمگیرم
من گوهر لامکان هستم که به کائنات و مکانها نمیگنجم
بیت
بالا نمونه بارزی از سبک عرفانی نسیمی و عقاید حروفیه است. در این بیت
شاعر به دنیای مادی و متقابل آن یعنی جهان معنوی اشاره میکند و اینکه انسان حاصل از اتحاد این دو جهان است. بنابر این انسان از لحاظ روحانی از همان عنصر روحانی پروردگار خویش مایه دارد. لغت لامکان در اصطلاح عرفاً معنی خدای را دارد. بنا به اعتقادات نسیمی هرچند انسان قادر به درک پروردگار نیست ولی بایستی در شناخت او کوشش نماید. او شناخت نسبی را از طریق خودشناسی ممکن میداند.
در سال
۱۴۱۷
میلادی و در شهر شام
بر سر پایبندی به عقایدش زنده زنده پوست بدنش کنده شده و سپس بدن مبارک این
شاعر و فیلسوف آذربایجان تکه تکه شده تا درس عبرتی برای شاگردان و همفکرانش شود.
نسیمی بعد از آشنایی با نعیمی تبریزی در سال
1386
میلادی به مکتب حروفیه و فلسفهی وحدت ذات (فلسفهی وحدت ذات اختلاف در نظر عرفان میان عارفان بزرگ است) روی آورد. بعد از آن به نسیمی تخلص کرد و تمامی اشعار بعد از آن با تخلص نسیمی سرود.
در سال 1394 فضلالله نعیمی به دست فرزند تیمورخان، میرانشاه کشته شد. بعد از مرگ
نعیمی، نسیمی به وصیت وی، آزربایجان را به قصد ترکیه ترک کرد. سپس ترکیه را
به قصد حلب سوریه ترک کرد به خاطر اشعار فلسفی و پیچیده ی نسیمی، بسیاری از حاکمان و روحانیان با وی به دشمنی برخاستند. و وی را مرتد از دین اسلام خواندند. از طرفی به خاطر حمایت از مردم مظلوم، دشمن درجهی یک فرزند
تیمور خان گشت. و همچنین به خاطر اشعاری که در ستایش اهل بیت بود، اهل
تسنن نیز با وی به دشمنی برخاستند. به همین خاطر وی دشمن مشترک غارتگران مغول، روحانینماهای شیعه و تندروهای سنی گشت. به همین سبب بعد از حبس و شکنجههای فراوان در زندان حلب سوریه به طرز وحشتناکی زندگی را بدرود گفت.
در مورد مرگ وی نوشتهاند:
یکی از شاگردان جوان نسیمی در میدان حلب شعری از نسیمی میخواند
سربازان
حلب که به دنبال نسیمی بودند، بعد از شنیدن شعر جوان را دستگیر و وی را تحویل حکومت میدهند و در هنگام به دار آویختن جوان، نسیمی خود را معرفی
کرده و جوان را آزاد میکنند. دادگاهی تشریفاتی بر علیه نسیمی تشکیل میشود. ولی از آنجایی که بزرگ مردی نسیمی بر همگان معلوم بود همگی از دادن رأی مرگ بر علیه نسیمی امتنا میورزند. الا یک نفر به نام شهابالدین بن
هلال، دشمن خونین شیعیان، به تنهایی مسؤلیت اعدام نسیمی را به عهده میگیرد. وی نسیمی را به اتهام اناالحقگویی خارج از دین میخواند و وی را
مرتد و نجس میخواند. در هنگام اجرای حکم دادگاه (زنده زنده پوست نسیمی را میکنند و دست و پاهایش را قطع میکنند) خون زیادی از شاعر میرود و یکی از زاهدان به طعنه میگوید: «تو که آنقدر اناالحق میگویی پس نباید از مرگ هراسی داشته باشی! پس چرا اینگونه از ترس رُخت زرد شده.»
نسیمی بالفور جواب میدهد:
آندم که اجل موکل مرد شود
آهم چو دم سحر گهی سرد شود
خورشید که پر دلتر از آن چیزی نیست
در وقت فرو شدن رخش زرد شود
نسیمی
به سه زبان عربی، فارسی و ترکی آثار گرانبهایی به جای گذاشت. متأسفانه دیوان عربی وی گم شد. (احتمالاً به دلیل اشعاری در مدح اهل بیت(ع)، این
دیوان پس از مرگ وی در همان زمانها از بین رفته است (دیوان فارسی وی نیز
ناقص است. دیوان کامل ترکی وی برای اولین بار به تصحیح پروفسور صدیق به چاپ رسیده است. با همهی ستمی که در طول زندگانی بر وی شد. شعری با
مضمون شکایت در آثار وی نمیتوان یافت.
ساقیا دولدور قدح چون یئتدی فصل نو باهار
مرغزار اولدی چمن سویله ر چمنده مرغ زار
گول چمنده پادشاه اولدی بزتدی مجلسی
لاله گلدی قوللوغا توتدی شراب خوشگوار
صبحدم بستانه ساری گل گشت اوچون عزم ائیله دیم
باغچادا گوردوم کی چیخمیش بیر حبیب گلعذار
دیشی اینجو، گوزی جادو، خالی هندو، بئلی مو
ساچی سنبل، خالی فلفل، اوزی چون گل، آغزی دار
خوب منظر، گوزی کافر، کیپریگی خنجر، قاشی یای
قد صنوبر، بویی عرعر، لالهی تر، شول نگار
یوزی نون و گوزی عین و اوزی ری قامت الف
ساچی جیم و خالی میم و یوزی نقطه خط غبار
دلبریم بیر قیل بهاسی قیمتی دورد اقلیمه
بیری مصره، بیری چین و بیری هند و بیری لار
معرفتدن کوثر اولدی هم «نسیمی» چاکری
نسبتی یوخدور اونونلا عین دین و اختیار
***
فرقتوندن یاندی باغریم اوره گیم قان اولدی گل
گل کی رخسارون بو مرده جیسمیمه جان اولدی گل
دونیانین ناز و نعیمی، باغ و بستانی منه
سنسیز ای سولطان خوبان بند و زندان اولدی گل
ایستدی لعلین فراقی جانیمی یاخماق ولی
شوقه یانمیش جانه لعلین آب حیوان اولدی گل
اول کونول کی دایمن ایشی سنونله وصل ایدی
یاندی شوقوندان اسیر درد هجران اولدی گل
جانیمین جانی وصالیندور وصالوندان اونی
تا کی اییردی فلک بیچاره بیجان اولدی گل
عاشقین باغ و گولستانی اوزون گلزاریدیر
هانسی گولزارین گولی گول سوز گولیستان اولدی گل
جننتین صحنینده طوبی واله و حیران و مست
قامتون حسنونده ای سرو خرامان اولدی گل
تا منی تقدیر یزدان ایله دی سندن جدا
کونلومون حالی پریشان دیده گریان اولدی گل
معجزاتوندان یاناغین، محکماتوندان ساچین
خار و خاشاکی جهانین ورد و ریحان اولدی گل
بحر بی پایانه شوقون جانیمی غرق ایله دی
گؤر نه بیداد ایله دی هجرون نه طوفان اولدی گل
بو نسیمی سندن آیری بیلدیگیم یوخدور وجود
درد و درمان، وصل و هجران، جمله یکسان اولدی گل
***
من ملک جهان، جهان منم، من،
من حقّه مکان، مکان منم، من.
من کَون و مکان و کُن فکان ـام،
بیلگیل کی نشان، نشان منم، من.
من صورت معنیده حقم، من،
من حقّ عیان، عیان منم، من.
***
ای یوزون نور ذات یزدانی!
وی رُخوندور صفات رحمانی!
http://bonyadshahriyar.ir/News/1/117
آدرس ايميل شما:
آدرس ايميل دريافت کنندگان
Sending ...
طراحی و توليد نرم افزار :
نوآوران فناوری اطلاعات امروز