«سفر قهرمان مؤنث در چند رمان برجستۀ زنان معاصر بر اساس نظریه مورین مرداک» عنوان رسالۀ دکتری خانم دکتر مریم عالیخانیپور نخبه برتر دانشگاه بوعلی سینای همدان است.
در این پژوهش، ماهیت اسطوره و اسطورهشناسی در ادبیات و روانشناسی بررسی شده است. به طور خاص، به رویکرد یونگ در تحلیل ناخودآگاه جمعی و کهنالگوها، با تاکید بر کهنالگوی “سفر قهرمان” پرداخته شده است. مراحل سفر قهرمان طبقهبندی شده و تفاوتهای آن با قهرمان رمان مورد بحث قرار گرفته است. همچنین، به نظریه جوزف کمبل در مورد سه مرحله اصلی سفر قهرمان (عزیمت، رهیافت و بازگشت) و مراحل فرعی آن اشاره شده است. در ادامه، الگوی سفر قهرمان زن بر اساس نظریه مورین مورداک معرفی شده و مراحل هفتگانه آن (جدایی از زنانگی و همذاتپنداری با مردانگی، جاده امتحانات، تشرف و هبوط، نیاز شدید پیوستن دوباره به زنانگی، شفای شکاف میان مادر و دختر، شفای مردانگی زخمی، و ازدواج مقدس) به تفصیل شرح داده شده است. تاکید شده است که این الگو لزوماً خطی نیست و میتواند چرخهای و تکرارشونده باشد در ادامه، نتایج تحلیل دادهها و مقایسهی بین رمانهای مورد بررسی ارائه شده است و به طور مفصل به خلاصهای از رمانها و سپس به بررسی تطبیقی مراحل سفر قهرمان مرد (با تمرکز بر رمان “ژانی گل”) و سفر قهرمان زن (در رمانهای “بر باد رفته”، “دل فولاد” و “ملت عشق”) میپردازد. همچنین، شباهتها و تفاوتهای مراحل سفر قهرمان زن و مرد بر اساس نظریه جوزف کمبل و مورین مرداک مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. این شامل بررسی مراحلی مانند “دعوت به آغاز = جدایی از زنانگی”، “عبور از نخستین آستان = همذاتپنداری با مردانگی”، “شکم نهنگ (عبور از قلمرو شب)= تشرف و هبوط”، “جاده آزمونها و صورت خطرناک خدایان= جاده امتحانات دشوار”، “ملاقات با خدا بانو (مادرزمین) یا بازپس گرفتن نشاط دوران کودکی = شفای مردانگی زخمی درون و نیاز شدید پیوستن به زنانگی”، و “آشتی با پدر، خدایگون شدن = شفای شکاف میان مادر و دختر” و در نهایت “برکت نهایی = ازدواج مقدس” است. در ادامه نگاهی گذرا به برخی از مراحل سفر قهرمان زن و مرد در رمان های مورد بررسی خواهیم داشت.
بر باد رفته (اسکارلت اوهارا): اسکارلت دختری نوجوان است که از زنانگی خود فاصله میگیرد و با چالشهای جنگ و زندگی روبهرو میشود.او پس از عبور از مراحل دشوار، به درکی از هویت واقعی خود میرسد.
اسکارلت در ابتدا دختری نازپرورده است که با ارزشهای زنانه سنتی (مانند خانهداری و وابستگی به مردان) بیگانه است. او بیشتر تحت تأثیر پدرش قرار دارد و الگوی مردانه را دنبال میکند(جدایی از زنانگی).جنگ داخلی آمریکا او را مجبور به ترک محیط امن خود میکند. او با چالشهای شدیدی مانند گرسنگی، فقر، و مسئولیت خانواده روبهرو میشود(جاده امتحانات).در پایان، اسکارلت به اهمیت عشق و زنانگی پی میبرد، هرچند این درک دیررس است و او را با احساسی از فقدان رها میکند(بازگشت به زنانگی). در نهایت اسکارلت از دختری خودخواه به زنی مقاوم و مستقل تبدیل میشود، اما سفر او پایان تلخی دارد، زیرا درک او از عشق و زنانگی بسیار دیر اتفاق میافتد.
دل فولاد (افسانه سربلند): افسانه زنی جوان است که برای رسیدن به استقلال و هویت خود، خانه را ترک میکند و با موانع اجتماعی و شخصی مبارزه می کند.
افسانه از قیدوبندهای جامعه سنتی فرار میکند و به دنبال هویت مستقل خود میگردد(جدایی از زنانگی).او در تهران با چالشهای جدیدی مانند فقر، تنهایی، و مبارزه برای اثبات خود روبهرو میشود(جاده امتحانات).در نهایت، افسانه به ارزشهای زنانه و ریشههای خود پی میبرد و به تعادل روانی می رسد(بازگشت به زنانگی).افسانه از زنی سرکش به فردی تبدیل میشود که هم استقلال دارد و هم به هویت زنانه خود احترام میگذارد.
ملت عشق (اللا روبنشتاین): اللا زنی میانسال است که با کشف خیانت شوهرش، سفری درونی را آغاز میکند و به عشق واقعی و خودشناسی میرسد.
اللا در زندگی یکنواخت و بیمعنای خود گیر کرده است. او از نقش سنتی زنانه خود ناراضی است(جدایی از زنانگی).آشنایی با عزیز زاهار او را به سفری درونی میکشاند که در آن با عشق واقعی و معنای زندگی آشنا میشود(جاده امتحانات).اللا در پایان به هویت جدیدی دست مییابد که ترکیبی از عشق، استقلال، و پذیرش خود است(بازگشت به زنانگی)اللا از زنی منفعل به فردی تبدیل میشود که زندگی خود را با آگاهی و عشق شکل میدهد.
مقایسه این سه شخصیت نشان میدهد که سفر قهرمان زن در هر سنی ویژگیهای منحصر به فردی دارد، اما همگی به دنبال کشف هویت و رسیدن به تعادل روانی هستند.
سفر قهرمان مرد
جوامر از فردی عادی به مبارزی تبدیل میشود که برای آزادی میهنش میجنگد. مراحل سفر او شامل دعوت به مبارزه، عبور از چالشها، و رسیدن به درکی والا از مسئولیت اجتماعی است و تفاوت اصلی با سفر قهرمان زن در تأکید بر مبارزه بیرونی (اجتماعی) به جای تحول درونی است.
نتایج نشان میدهد که سفر قهرمان زن در ادبیات معاصر، الگویی جهانشمول است که در فرهنگهای مختلف تکرار میشود.این پژوهش نشان میدهد که ادبیات میتواند بازتابی از تحولات روانی و اجتماعی زنان باشد و الهامبخش خوانندگان برای کشف هویت خود باشد. بنابراین سفر قهرمان زن نه تنها یک الگوی ادبی، بلکه بازتابی از تحولات روانی و اجتماعی زنان در جهان امروز است.
تحلیل تطبیقی رمانهای منتخب نشان داد که الگوی سفر قهرمان زن مورین مورداک، با وجود تفاوتهای ساختاری با سفر قهرمان مرد جوزف کمبل، در آثار معاصر زنان نویسنده قابل ردیابی است. یافتهها حاکی از آن است که مراحل کلیدی سفر زن قهرمان، از جدایی از زنانگی تا بازگشت به آن و دستیابی به تمامیت، در شخصیتهای مورد بررسی نمود یافته است. این مراحل، بازتابی از چالشهای روانشناختی و اجتماعی زنان در مواجهه با هویت و جایگاه خود در جامعه است. درک این سفرها، امکان فهم عمیقتری از تحول و رشد شخصیت زنانه در ادبیات مدرن فراهم میآورد. در نهایت، شباهتهای قابل توجهی بین مراحل سفر زن و مرد در عبور از موانع و دستیابی به خودآگاهی مشاهده شد.
سوابق پژوهشی خانم دکتر مریم عالیخانیپور
– رساله دکتری با عنوان: بررسی سفر قهرمان مونث در چند رمان برجسته زنان معاصر بر اساس نظریه مورین مرداک
– پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان:بررسی رجز و کارکردهای آن در شعر پایداری با تکیه بر اشعار طاهره صفارزاده و مشفق کاشانی
-مقاله: تفاخر به شهادت و شهادت طلبی در شعر مقاومت
-مقاله: بررسی تطبیقی سفر قهرمان زنان و مردان در رمان های دل فولاد و ژانی گل بر اساس نظریه مورین مرداک و جوزف کمبل
-مقاله: بررسی تطبیقی مضامین پایداری در اشعار محمود درویش و طاهره صفارزاده
-مقاله: رجز خوانی در اشعار طاهره صفارزاده
-مقاله: بررسی مفاخر و کارکردهای آن در شعر انقلاب با تکیه بر اشعار مشفق کاشانی
-مقاله: بررسی و تحلیل کارکردهای تهییج و ترغیب در شعر انقلاب با تکیه بر اشعار سید حسن حسینی و سپیده کاشانی
-مقاله: بازتاب سیمای امام علی علیه السلام در اشعار داوری شیرازی