چنان که دیده میشود، در سخن از آتشافروزى شب سورى گفته شده «عادت قدیم است» دیگر اینکه گفته شده «شب سورى» بدون چهارشنبه. شک نیست که این آتشافروزى در پایان سال، همان جشن چهارشنبهسورى کنونى است.
از اینکه این جشن در سهشنبهشب گرفته مىشود، ازاینرو است که نزد ایرانیان شب پیش از روز به شمار مىرود. بسا در اوستا گفته شده: «در هنگام سه شب یا در هنگام نُه شب به جاى سه روز و نُه روز.» در آتش بهرام نیایش در پارۀ ۱۵ آمده:
«بشود که رمهاى از چارپایان از آنِ تو شود و گروهى از مردان بشود که از منش ورزیده و از زندگى ورزیده برخوردار شوى، بشود شاد زندگى کنى به شب هایى که خواهى زیست.»
در فروردینیشت، پارۀ ۴۹ آمده:
«فرورهاى نیک تواناى پاکان در هنگام (جشن گهنبار) همسپتمدم از آرامگاهان خود به سوى زمین فرود آیند و ده شب پى درپى از براى آگاهى یافتن از بازماندگان درین جا بسر برند».
در سور جهان شدم ولیکن
بس لاغر بازگشتم از سور
زین سور ز من بسى بتر رفت
اسکندر و اردشیر و شاپور
گر تو سوى سور مىروى رو
روزت خوش باد و سعى مشکور
ناصرخسرو
در پایان باید یادآور شد: در جشن چهارشنبهسورى از روى شعلۀ آتش جستن و ناسزایى چون سرخى تو از من و زردى من از تو گفتن از روزگارانى است که دیگر ایرانیان مانند نیاکان خود، آتش را نمایندۀ فروغ ایزدى نمىدانستند، آنچنانکه در آتشافروزى جشن سده که به گفتۀ گروهى از پیشینیان، پرندگان و چارپایان را به قیر و نفت اندوده، آتش مىزدند، از روزگاران پس از اسلام است.
به نقل از ابراهیم پورداود، آناهیتا، تهران، ۱۳۱۲،