خانم مینا مریدی، متولد ششم تیرماه سال ۱۳۶۹ در استان کرمانشاه است. وی تحصیلات خود را در دوران دانش آموزی و دانشجویی با معدل الف گذرانده است. او در سال ۱۳۸۷ در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه رازی کرمانشاه پذیرفته شد. برای مقطع کارشناسی ارشد نیز، علاوه بر برخورداری از امتیاز استعداد درخشان، از طریق آزمون سازمان سنجش و انتخاب رشته، در دانشگاه ایلام پذیرفته شد. ایشان پایان نامهٔ خود را با عنوان《پیشینهٔ سخن الطرق الی الله بعدد أنفاس الخلائق و بازتاب آن در متون عرفانی تا قرن هفتم هجری》نگاشته است. مقالاتی نیز با عنوان《حج در سفرنامۀ ناصرخسرو و خسی در میقات جلال آل احمد》با همکاری دکتر علیرضا شوهانی،《شطح، دریافتی از حقیقت و معرفت خداوند》و《خوانش بینامتنی سیر نزولی و صعودی روح در آثار نجمالدّین رازی و فلوطین》با همکاری دکتر حسن سلطانی کوهبنانی از وی منتشر شدهاند . وی اکنون دبیر زبان و ادبیات فارسی و دانشجوی مقطع دکتری است.
معرفی پایان نامهٔ کارشناسی ارشد در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی با عنوان «پیشینۀ سخن«الطُرُق الی الله بِعَدَدِ أنفاس الخلائق» و بازتاب آن در متون منثور عرفانی تا قرن هفتم هجری» با راهنمایی دکتر حسن سلطانی کوهبنانی:
در این پژوهش تلاش شده است تا پیشینۀ لفظی و مفهومیِ سخن «الطُرُق الی الله بِعَدَدِ أنفاس الخلائق» در متون آسمانی و روایی و متون مهمّ منثور عرفانی تا سدۀ هفتم هجری بررسی شود و دیدگاه عرفا دربارۀ آن بیان شود. برای پی بردن به پیشینه و بازتاب سخن مذکور در متون منثور عرفانی، آثار مهمّ عرفای بنام تا قرن هفتم از جمله؛ «ابونصر سرّاج»، «ابوطالب مکّی»، «اسماعیل بن مستملی بخاری»، «ابوالقاسم قشیری»، «خواجه عبدالله انصاری»، «علی بن عثمان هجویری»، «عینالقضات همدانی»، «شیخ اشراق»، «روزبهان بقلی شیرازی»، «نجمالدّین کبری»، «محمّد بن منوّر»، «عطار»، «بهاءولد»، «شمس تبریزی»، «نجمالدّین رازی»، «مولانا» و «عزیزالدّین نسفی»بررسی شدهاند.
پایه و اساس مکتب عرفان، معرفت خداوند و رسیدن به اوست. علاوه بر این مکتب، در طول تاریخ بشریّت ادیان و مذاهب بسیاری با این هدف ظهور یافتهاند، که گاه از یک مبدأ واحد، یعنی همان وحی الهی سرچشمه گرفتهاند. سخن «الطرق الی الله بعدد أنفاس الخلائق» نیز که جلوه و نمادی از همین باور به کثرت راههاست، گاه به صورت مستقیم و گاه به صورت مفهومی در کلام عرفا نمایان شده و هر کدام از عرفا که از این سخن در آثار خویش بهره بردهاند، آن را به گونهیی متفاوت دیده و سپس اندیشههای خود را به پشتوانۀ این سخن مطرح کردهاند.
بنابراین پژوهش باور به کثرت راهها برای رسیدن به خداوند در اندیشۀ عرفا پیشینهیی دیرینه دارد و حتّی در اوّلین متون عرفانی منثور به وضوح دیده میشود؛ امّا هر کدام از آنها به شیوهیی و برای مقصودی خاص آن را بیان کردهاند، که جلوهیی از سخن الطرق الی الله بعدد أنفاس الخلائق هستند. اگر چه پیشینۀ مفهومیِ این سخن به کتب آسمانی و احادیث نبوی باز میگردد؛ امّا نسبت دادن آن به پیامبر اکرم(ص) صحیح نمیباشد، و نجمالدّین کبری اوّلین نویسندۀ عارفی است که در اثر خویش، اصول العشره آن را به این صورت ذکر کرده و رسالۀ خویش را با آن آغاز کرده است. پس از وی، شاگردش نجمالدّین رازی نیز در مرصادالعباد این سخن را به صورت «الطرق الی الله بعدد أنفاس الخلق» به نقل از مشایخ آورده است. در نخستین آثار عرفانی و پیش از نجمالدّین کبری نیز این سخن که نماد کثرت راههای رو به خداست، به صورتهای مختلفی از عرفا نقل شده است؛ از جمله درقوتالقلوب، ابوطالب مکّی از عارفی مجهول نقل میکند که«الطرق الی الله بعدد الخلیقه» و از عالمی مجهول که «الطرق الی الله بعدد المؤمنین»؛ که میتوان گفت صورت اوّلیۀ سخن«الطرق الی الله بعدد أنفاس الخلائق» هستند. در اللّمع و رسالۀ قشیریّه نیز از ابوسلیمان دارانی نقل شده که راههای رسیدن به حقّ بسیارند و بهترین راه توکّل است. قشیری و خواجه عبدالله نیز باور به کثرت راهها را هر کدام به شیوه ای از ابوالحسن مزّین نقل کردهاند. روزبهان بقلی شیرازی نیز از ابوبکر طمستانی به عنوان سخنی از شطحیّات نقل میکند که گفته است«طرق به حقّ بسیار است». در اسرارالتوحید نیز از ابوسعید ابوالخیر نقل است که وی راههای رسیدن به خداوند را به اندازۀ ذرّه ذرّۀ موجودات دانسته است که صریحترین اشاره را به سخن مذکور دارد. ابوسعید از میان همۀ راهها، راحتی رساندن به دل مسلمانان را که همان خدمت به خلق است، به همه توصیه میکند.