وطن دوستی را می توان یکی از ریشه دارترین درون مایه های ادبی در ادبیات ایران و جهان دانست که از دیرباز مورد توجه شاعران و نویسندگان بزرگ بوده است. در شعر فارسی, حس میهن دوستی در ادوار مختلف بهطور مکرر مورد توجه قرار گرفته و در قالب مؤلفه هایی مانند هویت ملی، ملیگرایی، اتحاد و همبستگی، حفظ تمامیت ارضی، آزادیخواهی، عدالتخواهی، مبارزه با استبداد و استعمار و بیداری مردم نمود پیدا کرده است. برای بسیاری از شاعران و نویسندگان پارسی سرودن از وطن تنها گونه ای از ابراز احساسات عاشقانه درباره سرزمین مادری نبوده بلکه شیوه ای شیوا برای ترغیب هم وطنان به حفظ وطن وهمبستگی ملی بوده است. به بیان دیگر, برای بسیاری از شاعران ایرانی حس وطن دوستی نهتنها یک تعلق جغرافیایی بلکه پیوندی تاریخی، فرهنگی و هویتی است که به گونهای هنرمندانه و متعهدانه در آثار ایشان جلوهگر شده است.
در این میان، شعر استاد شهریار را می توان از باشکوه ترین صحنه های تجلی حس وطنپرستی به صورت عمیق و پرشور دانست. شهریار ایران را بیش از یک سرزمین جغرافیایی، وطن دل و هویتی فرهنگی و تاریخی میدانست که فراتر از مرزهای سیاسی و جغرافیایی است. او در آثارش با زبانی عاطفی و پرتوان، عشق به ایران را بازتاب داده و مردم را به وفاداری، دفاع از خاک و هویت، و عشق به تاریخ و فرهنگ دعوت کرده است. شهریار به طور خاص، بر وحدت ایرانیان تأکید داشت و با وجود تمایزات زبانی و قومی، همبستگی ملی را ستوده و اختلاف لهجه را مانعی برای اتحاد ندانسته است. او در اشعار خود با مواضع فرهنگی و سیاسی روشن، در برابر تجزیهطلبیها موضع گرفته و این وحدت را به عنوان ضامن بقاء ایران بزرگ معرفی کرده است. از سوی دیگر، شهریار عشق عمیقی به آذربایجان و زبان ترکی داشت اما همواره این عشق را هماهنگ با عشق به کل ایران میدانست و بر اتحاد و یکپارچگی میهن تأکید میکرد.
وطنپرستی در اشعار شهریار نه تنها یک عشق فردی بلکه یک مسئولیت اجتماعی و تاریخی است و به عنوان عنصری پایدار در شعرش میدرخشد. این اشعار و مواضع نشاندهنده نگاه سادهدلانه و عمیق شهریار نسبت به وطن، هویت ملی و ایرانپرستی است که در بطن فرهنگی و ادبی آثار او ریشه دارد.
«اختلاف لهجه ملیت نزاید بهر کس
ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان»
دکتر الهام آمینیای