بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب فاطمه تقینژاد دانشآموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سلمان فارسی کازرون، متولد 1361 و اهل شهرستان کازرون هستم. آزمون دکتری را با بهترین رتبه ممتاز کشوری؛ رتبه 18 بین 5059 ( پنج هزار و پنجاه و نه نفر) شرکت کننده قبول شدهام.
مقالات
تقینژاد، فاطمه. (1397) «بررسی و نقد نظر دستورنویسان در رابطه با وجه وصفی و فعل وصفی». فصلنامه علمیپژوهشی زبان و ادب فارسی دانشکده علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج. شماره: 36. سال: نهم.
تقینژاد، فاطمه. محمدی، محتشم. محمودی، علیمحمد. (1402). « تحلیل تطبیقی محتوای فرهنگی و روانشناختی عواطف زنانه در اشعار نجمه زارع، رزا جمالی و مریم جعفری با شعر غادهالسمان». نشریه روانشناسی فرهنگی زن. دوره: 15. شماره: 55.
تقینژاد، فاطمه. محمدی، محتشم. محمودی، علیمحمد. (1402). « تحلیل تطبیقی کهنالگوهای عناصر طبیعت در شعرهای رزا جمالی و غادهالسمان». مجله: پژوهشهای بین رشتهای ادبی.
Taghinezhad,fatemeh. Taghinezhad,ali.(2017). »A comparative study of English and Persian Adjectives«.journal of applied linguistics and Language Research.Volume 4, Issue3, 2017, pp. 238-290
ISSN: 2376- 760X.
رضایی، مهدی. تقینژاد، فاطمه. (1394). « نگرش صوفیان نسبت به حاکمان بر اساس متون عرفانی سده چهارم تا هفتم هجری». همایش بینالمللی جستارهای ادبی، زبان و ارتباطات فرهنگی.بررسی و تحلیل تطبیقی اشعار نجمه زارع، مریم جعفری آذرمانی و رزا جمالی با اشعار غاده السمان
بررسی و تحلیل تطبیقی اشعار نجمه زارع، مریم جعفری آذرمانی و رزا جمالی با اشعار غاده السمان
در این پژوهش با رویکرد تطبیقی اشعار سه شاعر ایرانی؛ نجمه زارع، مریم جعفریآذرمانی و رزا جمالی با اشعار غادهالسمان بررسی و تحلیل شده است. روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است. هدف از این پژوهش، دستیابی و بررسی ویژگیهای زبانی و عاطفی زنانه و يافتن و تحليل تطبيقي شباهتها و ناهمسانيهای شعر اين چند شاعر زن بوده است. نتایج پژوهش نشان داد این سه شاعر زن ايراني از لحاظ نحوه استفاده از عناصر زبانی و محتوایی در شعرشان خصوصیات مجزا و منحصر به خویش دارند که همگی بر اساس عاطفه زنانهشان است و حاکی از زنانهنویسی است. غزلهای نجمه زارع غزلهای عاشقانه صرف با زیرساخت اندوهی روانشناختی است. غزلهای مریم جعفریآذرمانی ترکیبی از غزلهای عاشقانه و اعتراضی است و زبان فمینیسم زنانه با رویکرد انتقادی در اشعار این شاعر، برجسته است. او از برخي نمودهاي اجتماعي سخن گفته و زبان او زبان انتقادی اعتراضی است. درباره غزلهای عاشقانهاش گفته میشود انگیزه شاعر برای سرودن اینگونه غزلها معشوق است و ستایش همسر در غزلهای عاشقانه جعفری نمود فراوان دارد. بررسي شعر رزا جمالي شاعر سپيدسراي معاصر نشان داد که زبان جنسیت زنانه در آن برجسته است. تخیلات زنانه و ذهنیت سوررئال در شعر رزا جمالی بسیار مشهود است. او همچنین نمادهاي پرتکراري دارد که برخاسته از کهنالگوی زنانه است و بیشتر در ارتباط با عناصر طبیعت است و به کهنالگوهای زنانه رویش، زایش، حیات، جاودانگی و مرگ مربوط میشود. رزا جمالی بارها خود را به عنصر زنانه زمین تشبیه میکند و میتوان او را شاعری مادرزمینی دانست. درباره اشعار غادهالسمان باید گفت تمام ویژگیهای زبانی و محتوایی که در شعر رزا جمالی وجود دارد به حد وفور و مشابه در اشعار این شاعر عرب نیز وجود دارد و در واقع شعر این دو شاعر از لحاظ زبانی و محتوایی بسیار به هم شبیه و نزدیک هستند؛ به این صورت که هر دو شاعر با ذهنیت زنانه یکسان، واژگان پرتکرار فراوان و مشابهی دارند که برخاسته از تخیلات زنانه و فراواقع آنهاست و بر مبنای تفکر اسطورهای است. از کهنالگوهای زنانه در شعر غادهالسمان کهنالگوی رویش بسیار برجسته است و فعل روییدن و رشد زیربنای اصلی این کهنالگوی زنانه را در اشعارش تشکیل میدهد. این شاعر بارها خود را به درخت و جنگل تشبیه میکند و جاودانگی زنانه را از طریق این عناصر گیاهی طبیعت نشان میدهد. اندوه زنانه در شعر غادهالسمان ترکیبی از مضامین اندوهی سه شاعر ایرانی است. به این صورت که اندوه او هم جنبه روانشناختی دارد هم مربوط به عنصر زمان و دوره است و هم نوعی وابستگی و تعلق به گذشته را نشان میدهد. به طور کلی مقایسه تطبیقی که از شعر رزا جمالی و غادهالسمان صورت گرفت نشان داد که کهنالگوی وحدت و مرگ و فناپذیری در شعر جمالی بیشتر از شعر غاده دیده میشود. همچنین زبان جمالی نسبت به زبان غاده مبهمتر و زنانهتر است. اين نتيجه نيز حاصل شد كه غزل مريم جعفري هرچند قالبي كهنه بوده، برخي هماننديهای محتوايي با شعر غاده داشته و از میان این سه شاعر، غزل نجمه زارع كمترين ميزان شباهت و همساني محتوايي را با شعر غاده دارد.
كلمات كليدي: ادبيات تطبيقي، شعر معاصر ايران، شعر معاصر سوريه، شعر زنان، تحليل محتوايي، تحلیل زبانی، کهنالگو.


