دو شنبه 29 ارديبهشت 1404




 

عطار

عطار
تاريخ:بيست و هفتم فروردين 1404 ساعت 21:48   |   کد : 20489   |   مشاهده: 225
25 فروردین؛ معطر به نام عطار/ جان و ایمان جوشان




25 فروردین به نام عطار، معطر است و فرخنده مناسبتی است و خوش‌بختانه همچون همشهری خود - خیام- آماج طعن و کین قرار نگرفته تا یکی پیدا شود و خواستار تخلیه آرامگاه او شود!



  عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 25 فروردین به نام عطار، معطر است و فرخنده مناسبتی است و خوش‌بختانه همچون همشهری خود - خیام- آماج طعن و کین قرار نگرفته تا یکی پیدا شود و خواستار تخلیه آرامگاه او شود چندان که از زبان فردی در نوروز امسال و درباره حکیم عمر خیام نیشابوری شنیدیم و دل همه دوست‌داران ایران و زبان پارسی را به درد آورد.

    باری از خیام به وقت خواهیم گفت و گفتیم هم و امروز روز عطار است و به تعبیر درست‌تر به نام نامی عطار، معطر.

   هرچند کاخ رفیع و باشکوه و هزار سالۀ زبان و ادبیات فارسی را بر چهار ستون (فردوسی، مولانا، سعدی و حافظ) استوار و برافراشته می‌دانیم و برخی هم البته با افزودن نظامی و خیام، 6 ضلعی ترسیم می‌کنند اما جدای فرم و از حیث روح و محتوا، نمی‌توان از نام «عطار» گذشت چون روح این پیکره است.

   همچنین از بخت‌یاری‌های ماست که با فرزند برومند دیگری از «کدکن»- محمد‌رضا شفیعی کدکنی- هم‌روزگاریم که بخش غالب عمر خود را به ویرایش و بازخوانی آثار عطار اختصاص داده و اکنون متون پیراسته‌ای از آثار او خصوصا «تذکره الاولیا» در دست ماست و بی شک در شناساندن دوباره او نقشی بی بدیل ایفا کرده و بگذار بگویم: عطار زمان ماست.

  به تذکره الاولیای عطار و همت شفیعی کدکنی در تصحیح اشاره شد. می توان توضیح داد:  تذکره الاولیا، شرح حال و زندگی نامۀ قریب 100 تن از چهره‌های برجستۀ فرهنگ ایرانی و اسلامی است که اگرچه با افسانه‌هایی آمیخته است اما بسیار خواندنی است. 

درباره عطار این نکات گفتنی است:



    اول: اگرچه شیخ فرید‌الدین عطار از حیث مذهبی سنی بود و شیعه نبود (شیعیان قبل از صفویه هم غالبا هفت‌مامی بودند نه 12 امامی) اما جالب است که تذکره‌الاولیا را با امام جعفر صادق علیه‌السلام شروع می‌کند و البته در ادبیات آنان: «صادق، رضی‌الله عنه» و این حکایت:



    «نقل است که صادق از ابوحنیفه پرسید: عاقل کیست؟ گفت آن که تمیز/تمییز کند میان خیر و شر. صادق گفت: بهایم [چهارپایان] نیز توانند تمیز دهند میان آن که او را بزند و آن که او را علف بدهد. ابوحنیفه گفت: پس، نزدیکِ تو عاقل کیست؟ صادق گفت: آن که تمیز/تمییز کند و از میان دو خیر  "خیرالخیرین" را اختیار کند و از میان دو شر، "خیرالشرین" را برگزیند.»



    یعنی تشخیص خیر از شر، مصداق عقل و عاقلی نیست. چون حیوان هم تا حدی خیر و شر را تشخیص می‌دهد (و می‌داند که او را شلاق می‌زند و که به او خوراک می‌دهد).  عقل آن است که بتوانی بین دو خیر، خیر خود را تشخیص دهی و مهم‌تر این که بین دو "شر"، خیر خود را بیابی.



   دوم: این بیت آغازین منطق الطیر هم فوق‌العاده است: 

   آفرین، جان آفرینِ پاک را

  آن‌که جان بخشید و ایمان، خاک را



   تمام حرف بزرگان عرفان ما این است که به مدار هستی متصل شو، از " منِ ذهنی" و تعصبات رها شو و بستر وجودت را آماده کن. آن گاه جان و ایمان در آن خواهد جوشید.



   سوم: برای درک جایگاه او کافی است به یاد آوریم مولانا دربارۀ او گفته «هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم» و راست یا افسانه نقل است دیداری هم بین آن دو اتفاق افتاده و گویا در همین ملاقات عطار درخشش مولانا را پیش‌بینی می‌کند.



   چهارم: در روزگار ما نویسنده بزرگی چون نیکوس کازانتزاکیس قابل به این بود که "هلنی در کار نیست، به خاطر هلن". به این معنی که درنوردیدن خود کوه مهم‌تر از رسیدن و فتح قله است و تازه وقتی به قله می‌رسیم کوه‌نوردان از با هم بودن و طی این مسیر با هم لذت می‌برند و مسیری دیگر را پی می‌ریزند.



   عطار اما قرن‌ها پیش نشان داده بود سیمرغ همان سی مرغ اند و وقتی مرغان بسیار به قصد دیدار با سیمرغ روانۀ قله قاف شدند و در نهایت سی مرغ دریافتند سیمرغ خود ایشان اند. داستان سیمرغ بسیار مشهور و محبوب است و البته از حکایات شیرین و باز پرآوازۀ دیگر او شیخ صنعان که شرح آن این نوشته را طول و تفصیل می دهد.

 

https://bonyadshahriyar.ir/News/1/20489
Share

آدرس ايميل شما:  
آدرس ايميل دريافت کنندگان