نظامی گنجوی
الیاس بن یوسف بن زکی معروف به نظامی در گنجه به دنیا آمد،گنجه در آن روزگار، با وجود بیسامانیها و پریشانیهای حاصل از کشمکشها، کانون و مهد بزرگ شعر فارسی بود.گرچه «شروان» به سبب وجود شاعرانی چون خاقانی،فلکی و مجیر پرآوازه بود گنجه نیز از شعر شاعرانی چون ابوالعلاء گنجوی و مهستی گنجوی نامور گشته بود اما آوازة نظامی همه را تحت الشعاع خود گرفت.
نظامی دارای پنج مثنوی یا پنج گنج و یک دیوان شعر میباشد که عبارتند از:
1. مخزن الاسرار: 2260 تا 2400 بیت که حدوداً سال 570 سروده است.
2. خسرو و شیرین: یا هوسنامه منظومهای است غنایی که 6500 بیت است و نظامی آن را در سال 576 هجری قمری به پایان برده است.
3. لیلی و مجنون: حدود 4700 بیت در سال 584 هجری قمری در مدت 4 ماه آن را سروده است.
4. هفت پیکر: یا هفت گنبد یا بهرام نامه که شاهکار نظامی است.
5. اسکندرنامه: بیش از 10000 بیت دارد و دو بخش میباشد بخش اول آن معروف به شرفنامه و بخش دوم آن معروف به اقبالنامه یا خردنامه میباشد.در سال 599 هجری قمری سروده شده است.
6. دیوان قصاید و غزلیات: 1900 بیت است که شادروان استاد سعید نفیسی فراهم ساخته است.
دیوان ترکی:
تقریباً همهی نظامیپژوهان آذربایجان و دلسوختگان ادبیات ترکی، از وجود یک مجموعهی خطی در کتابخانهی خدیویهی مصر شامل اشعار ترکی نظامی خبر دادند و همگی اشارههایی هم به آن کردهاند، اما همه بدون مطالعه و پژوهش دقیق در زوایا و دقائق وجودی این اشعار، بسیار سطحی و گذرا از آن رد شدهاند.
تنها کسی که با دقتی موشکافانه تصویر نسخهی خدیویه را مورد بررسی عالمانه و کارشناسانه قرار داد، آقای «صدیار وظیفه» متخلص به «ائل اوغلو» هستند که اولا از وجود دو دیوان، و نه یک دیوان، در این نسخه خبر میدهند و ثانیاً با دلایل متقنی که در مقدمه نگاشتهاند، اثبات میکنند که نخستین دیوان جز نظامی گنجوی، منسوب به کس دیگری نمیتواند باشد.
اخلاق در پاکی اخلاق و تقوی، نظیر حکیم نظامی را در میان تمام شعرای عالم نمیتوان پیدا کرد. در تمام دیوان وی یک لفظ رکیک و یک سخن زشت پیدا نمیشود و یک بیت هجو از اول تا آخر زندگی بر زبانش جاری نشده است. از استاد بزرگ گنجه شش گنجینه در پنج بحر مثنوی جهان را یادگار است که مورد تقلید شاعران زیادی قرار گرفته است، ولی هیچکدام از آنان نتوانسته اند آنطور که باید و شاید از عهده تقلید برآیند. این شش دفتر عبارتند از:
مخزنالاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر، شرفنامه و اقبالنامه که همگی نشاندهنده هنر سخنوری و بلاغت گوینده توانا آن منظومههاست.
سبک نظامی: نظامی از شاعرانی است که باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست. وی از آن سخنگویانی است که مانند سعدی توانست به ایجاد و تکمیل سبک و روشی خاص دست یابد. اگر چه داستانسرایی در زبان فارسی به وسیله نظامی شروع نشده لیکن تنها شاعری که تا پایان قرن ششم توانسته است شعر تمثیلی را به حد اعلای تکامل برساند نظامی است.
وی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع معانی و مضامین نو و دلپسند و تصویر جزئیات بانیروی تخیل و دقت در وصف مناظر و توصیف طبیعت و اشخاص و به کار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو، در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته است.
با وجود آنکه آثار نظامی از نظر اطناب در سخن و بازی با لفاظ و آوردن اصطلاحات علمی و فلسفی و ترکیبات عربی فراوان و پیچیدگی معانی بعضی از ابیات، قابل خردهگیری است، ولی «محاسن کلام او به قدری است که باید او را یکی از بزرگترین شعرای ایران نامید و مخصوصاً در فن خود بیهمتا و بینظیر معرفی کرد.
نظامی در بزم سرایی، بزرگترین شاعر ادبیات پارسی است.
به جرأت میتوان گفت که او در سرایش لحظههای شادکامی بی همتاست، زبانش شیرین است و واژگانش نرم و لطیف، و گفتارش دلنشین. آن گونه که در بازگویی لحظههای رزم، نتوانسته از فشار بزم رهایی یابد به اشعار رزم نیز ناخودآگاه رنگ غنایی داده است.
برجستگیها و ویژگیهای شعر نظامی
۱- تشبیهات و توضیحات او، زیبا و هنرمندانه و بسیار خیال انگیزند.
۲- در تصویر جزئیات طبیعت و حالات، بسیار تواناست.
۳- انتخاب الفاظ و کلمات مناسب که نتیجه آشکار آن، موسیقی شعر اوست.
۴- ایجاد ترکیبات خاص و ابداع و اختراع معانی و مضامین نو و دلپسند.
۵- تازگی معانی و ابداع ترکیبات تازه که در شعر نظامی به وفور یافت میشود، کلام وی را گاهی دچار ابهام میکند، علاوه بر اینها کثرت «لغات عربی» و «اصطلاحات علوم» و «اصول و مبانی فلسفه و معارف اسلامی» سخن این شاعر را دشوار و پیچیده کرده است.
ادعای تفرشی بودن نظامی بعضاً ادعاهائی بر تفرشی بودن این شاعر بزرگ موجود است.
این ادعا عمدتاً توسط اهالی تفرش مطرح میگردد و طبق این ادعا روستای «تا» که از توابع تفرش است به عنوان زادگاه اصلی نظامی عنوان میگردد. منشا این ادعاها میتواند اشعار ذیل از اقبالنامه میتواند باشد.
به تفرش دهی هست «تا» نامِ او نـــظامــی از آنـــجا شــده نامجوالبته صحت و سقم اینکه این اشعار در اقبالنامه اصلی بوده و یا بعدا در آن وارد شده مورد بحث است.
دلایل زیادی در رد این ادعا ارائه شده است از جمله دلیل نبود منطقه یا روستائی بنام «تا» توسط استاد نفیسی. اما دلیل استاد نفیسی از آنجاییکه روستائی بدین نام موجود است قاطع نیست.
قاطعترین دلیل برای رد این ادعا این است که تفرش را تا پیش از قرن هشتم «طبرس» مینامیدند و این را میتوان در نام «شیخ طبرسی» - عالم و مفسّر قرن پنجم -دید.
درگذشت همه عمر را به جز سفر کوتاهی که به دعوت قزل ارسلان (۵۸۱-۵۸۷) به یکی از نواحی نزدیک گنجه کرد، در وطن خود باقی ماند تا در سال ۶۰۲ در همین شهر در سن شصت و سه سالگی درگذشت و به خاک سپرده شد. بعضی درگذشت او را بین سالهای ۵۹۹ تا ۶۰۲ و عمرش را شصت و سه سال و شش ماه نوشتهاند.
آثار خمسه یا پنج گنج نظامی شامل:
- لیلی و مجنون
- هفت پیکر
- خسرو و شیرین
- مخزن الاسرار
- اسکندرنامه مشتمل بر اقبالنامه و شرفنامه قدیمیترین مثنوی نظامی مخزنالاسرار است و بهترین آنها خسرو و شیرین است.
منیم ای نازلی دلداریم، منیم ای دردیمه درمان
منیم ای دولتیم، واریم، باغیشلا، گئچ گناهیمدان
سالاندا سن منی بنده، یاخینلیق اولماسا سنده
اگر قانیمی تؤکسنده، یولومدان دؤنمرم بیر آن
شیریندیر لبلرین دلبر، او گول رخسارینی گؤستر
یازیق کؤنلوم سنی ایستر، منی الدن سالیر هجران
جمالین پرده یه سالما، بو عاشیقدن اوزاق قالما
گؤزومدن انتقام آلما، منی قویما بئله حیران
بدخشان لعلی سنسن یار، اوزون یاقوت کیمی پارلار
سنون حسنونده دیر گلزار، جمالیندیر نگارستان
منیم چین لیلی، عمر انسان، و یا بلقیس و صنعانسان
یادا بیر ماه کنعانسان، سنه اولسون جانیم قوربان
منی سنی مجنون ائتمیش سن، حیاتدا محزون ائتمیش سن
اوزونه مفتون ائتمیش سن، ائدیبسن قلبیمی بریان
دئییردیم من سنین یارین؟ کی اولدوم ایندی بیمارین
سنین نورانی رخسارین، منی یاندیردی، ای جانان
نظامی اولدو بیچاره، ائدیب هجرانین آواره
تاپیلمیر دردینه چاره، اولوب جاری گؤزوندن قان
***
آی اوزلو نگاریم کیمه مهمان اولاجاقسان
بیر سؤیله کیمین شانینه شایان اولاجاقسان
شاهلیق چتری وار باشین اوستونده بو آخشام
عنبر چتیرینله کیمه سلطان اولاجاقسان
شکر دئمیرم من سنه اوندان دا شیرین سن
دلبر نئجه بیر بختوره جان اولاجاقسان
ظلمت گئجه سن نورلی چیراغ، پیس گوزه گلمه
ای آب حیات سن کیمه جانان اولاجاقسان
گئتدین نئجه بس تاب ائله سین هجره نظامی
او خسته ایکن، سن کیمه درمان اولاجاقسان