علی آقا واحد
تاريخ :
نوزدهم آذر 1399 ساعت 11:18
|
|
کد : 131
|
علی آقا واحد
علی آقا اسکندراوف متخلص به واحد شاعر بزرگ آذربایجان در سال ۱۲۷۴ هجری شمسی در روستای ماساچیر در حومه باکو متولد و در سال ۱۳۴۴هجری شمسی در باکو چشم از جهان فروبست
علی آقا در یک خانواده روستائی زاده شد. بعد از چند سال تحصیل، مدرسه را ترک کرده و در شهر باکو برای امرار معاش به بقالی و سپس نجاری و خراطی مشغول شد. به دلیل استعداد و شوقی که به ادبیات داشت، روزنامهها و نشریات مختلفی را که در باکو چاپ و منتشر میشدند مطالعه میکرد. اشعاری را که سروده بود برای دوستانش میخواند و بر اثر تشویق همین دوستان، مدتی را در نزد شاعر بزرگ باکو، عبدالخالق یوسف به فراگیری فنون شعر پرداخت. در جلسات ادبی که در منزل استادش برگزار میشد شرکت میکرد و از محضر ادبا و شعرائی چون آقاداداش منیری و صمد منصوری و عبدالخالق بهره میجست. اشعار خود را نیز در همین مجالس عرضه میکرد. تخلص واحد را نیز در همین مجلس ادبی به او دادند.
واحد در شعر و شاعری، در حدی بود که به وی{یادگار فضولی} میگفتند. اشعار او ورد زبانها بود.
بو فخریدیر منه واحد، کی خلق شاعری یَم
بؤیوُک فضولی لرین خاک پای نیْن بیری یَم
اوجالتدی عؤمروُموُ نَشو و نماسی اؤلکه میزین
نَه قَدَر وار بو جهان، هرگز اؤلمَرَم دیرییرَم
و به راستی که واحد در بین اقوام ترک زبان جهان همیشه زنده است، چرا که اشعارش را مردم ازبر هستند و هنرمندان دنیای موسیقی بر شعرهای واحد آهنگ میسازند و خوانندگان ترک زبان اشعارش را میخوانند.
علی آقا واحد برای اولین بار یکی از اشعار خود را در روزنامهی اقبال باکو به چاپ رساند و بعد از آن همه ناشرین مجلات و روزنامهها طالب چاپ اشعار وی شدند.
واحد در جوانی عاشق دختری به نام زلفیه شد. ولی زلفیه علی جوان را با همهی احساسات پرخروش و عواطفی که مختص انسان هائی با روحیات شاعرانه است تنها گذاشت. علی بعد از شکست در عشق زندگی را طور دیگر میدید. و برای بیان دنیای تجرد خود به سرودن شعر روی میآورد.
دیندیر مَدی ای دل سَنی جانان، عجب اولدو
ائتدین نَه قَدَر ناله و افغان، عجب اولدو
یوز دفع دئدیم وصل تمناسینه دوشمَه
یاندیْردی سنی محنت هجران، عجب اولدو
واحد به شهریار، شاعر بزرگ جنوب آذربایجان ارادتی خاص داشت و همیشه آرزوی دیدار وی را داشت ولی افسوس که سیاستهای آن زمان مانع از تحقق آرزوی علی آقا واحد شد. واحد شخصی وطن دوست است.
اوُرَگیمده او قَدَر سئوگی واریْمدیْر وطنه
نئجه کی بولبول شیدا اولور عاشق، چمنه
دوران زندگی شاعر شاعر با تحولات و رخدادها و دگرگونیهای مختلف سیاسی و اجتماعی سپری شده است. قسمتهای شمالی ارس و نواحی قفقاز که در اثر بیلیاقتیهای شاهان قاجار از دامن ایران جدا و به روسیه ی تزاری الحاق شده، در ایام جوانی شاعر، دستخوش تحولات اجتماعی و سیاسی غیر قابل پیشبینی میشود.
انقلاب بلشویکی لنین به دیار واحد میرسد و حکومت دیکتاتوری کمونیسم با نام اتحاد جماهیر شوروی همه سرزمینهای روسیه و قفقاز را تحت تسلط خود در میآورد. با آغاز جنگ جهانی دوم و خود نمائیهای استالین سبب حملهی ارتش آلمان به شوروی و اشغال اراضی آن میشود. در چنین شرایطی جوانان جمهوری خودمختار آذربایجان... نیز به جبهههای جنگ با آلمان نازی اعزام میشوند. واحد هر روز خبر کشته شدن هم ولایتیهای خود را میشنود و در تقبیح هیتلر چنین میگوید:
بیلدی عالم هیتلرین خائنلییین، ادنالیغین
یاغدیریر میلیونلا دونیا خلقی نفرت دوشمنه
حاضیریق واحد، صداقتله وطن اوغروندا بیز
هر زمان گؤسترمیه قطعی جسارت دوشمنه
بعد از پایان جنگ استالین استبداد را به حدی رساند که هیچ کس جز به خواست حکومت مرکزی قادر به تفکر و بیان نبود و صاحبان فکر و قلم حق ابراز نظر در امور اجتماعی مخالف میل حکومت استالین را نداشتند. در چنین اوضاع سیاسی علی آقا واحد در روزنامهها و مجلات ترکی زبان فعالیت میکرد و چاپ اشعارش تضمینی برای فروش نشریه بود. و از آنجائیکه تعریف و تمجید از سیاستهای حکومتی در رسانهها، باعث ایجاد یک تفکر همگون با حاکمیت در جامعه میشود، علیهذا حکومت کمونیستی نیز سیاستی را در مدیریت رسانهای پیش گرفته بود که تعریف و تمجید از استالین و خط فکری و سیاستهای وی، به ابزاری برای ترقی و ارتقاء مقام و مالاندوزی برای دنیاطلبان شده بود و اکثر نویسندگان و ادبا قلم خود را در خدمت مجیزگویی به استالین و مداحی از حاکمیت کمونیستی به کار گرفته بودند. در چنین حالی واحد هرگز نخواست شعر خود را به دروغ و تملق آلوده کند و بر اثر همین رفتار کار خود را در مطبوعات از دست داد و علیرغم مراجعات مکرر ماموران حکومتی حاضر به همکاری و تعریف از حکومت کمونیستی و استالین در نشریات نشد. یکی از کسانی که به دستور استالین در جمع هیئات حاکمه ی باکو منصوب شده بود فردی به نام میر جعفر باقر اوف بود که به مرد خون آشام و جلاد معروف بود. وی چنان کرده بود که واحد تحت فشار مالی قرار گرفته و زندگی را به سختی میگذراند.
دولتیم سیم و زریم اولماسا «واحد» خوش دور
گنــــج طبعیــم دولودور گؤههریء اشعاریله
علیآقا واحد در هفتاد سالگی به سال 1965 میلادی چشم از جهان فرو بست. او تا آنجا مورد غضب عمال حکومت کمونیستی شوروی قرار داشت که وقتی در اتاق مخروبهاش جان سپرد دوستداران و علاقمندانش از ترس مامورین حکومتی جنازهاش را مخفیانه به قبرستان انتقال دادند. چون خوف این را داشتند که به دلیل کینهورزی اجازهی دفن جنازهی واحد را در باکو ندهند. جسم او رفت ولی روحش از این شاد بود که اشعارش در این جهان خواهند زیست تا ذوقهای ادبی را سیراب کنند.
سئوگیلیم بیر بیلمه دین سنسیز نه محنت چکمیشم
بـی وجــود اغیـــارلردن چـوخ اذییت چکمیشم
ذوق وصلین خاطره گلدیکجه غمدن آغلارام
اؤزگه بیر جانانه سانما دیلده حسرت چکمیشم
مه جمالین گؤرمه یه بیگانه فرصت وئرمه دی
صبح اولونجا هر گئجه کویوندا نوبت چکمیشم
بیوفالیق رسمینی ترک ائت دئدیم ترک ائتمه دین
سـندن اؤترو یـالواریب اغیـاره مننت چکـمیشم
وصـل یـار اولمــاز مویسسر هـر بلاکش عاشیقه
من صداقتله بو یولدا چوخ مصیبت چکمیشم
نـازنینلر وصــلینه من نـایل اولســام حـقلی یم
چون کی چوخ مهپاره لر عشقینده زحمت چکمیشم
اؤزگه نی دیندیردی اؤز یاریم منی دیندیرمه دی
ایندی گؤر "واحید" خجالتدن نه ذیللت چکمیشم
***
کؤنلوم یئنه بولبول کیمی شیدایی-وطن دیر،
مجنون ائدن عاشیق لری لئیلایی-وطن دیر.
یوزلرله گؤزل عاشیقی اولسام دا من،امّا
قلبیم یئنه ده عاشیقی- سئودایی- وطن دیر.
دونیایه گؤزللیک وئرن، البتته، گونش دیر،
اونداندا گؤزل خلقه تجللایی- وطن دیر.
قویماز بو موقددس یئره بیگانه توخونسون،
هرکس کی،صداقتلی دیر،ابنایی-وطن دیر.
تعریفی-بهشت ائیلمه سین خلقیمه هئچ کس
جنّت ده، بهشت ده بیزه صحرایی-وطن دیر.
واحید،ائله ظنئیله کی، من یوسیفی-عصرم،
معشوقه منه عشقی -زولیخایی- وطن دیر
|