صمد وورغون
تاريخ :
نوزدهم آذر 1399 ساعت 10:28
|
|
کد : 124
|
صمد وورغون
صمد وکیلوف متخلص به وورغون؛ یکی از پیشگامان و پرچمداران شعر معاصر میباشد که در سال 1285 شمسی در روستای صلاحلی از توابع شهر قازاخ؛ آذربایجان شمالی چشم به جهان گشود. وی ایام طفولیت را در دامنههای سر سبز مشرف بر کرانهی مصفای رود کر که روزگاری شاهد قهرمانیها و از خود گذشتکیهای نیاکانش؛ جهت حراست از مرز بوم خود بوده سپری کرد.
وی هنگامی که ۶ ساله بود، مادر خود را از دست داد و توسط پدر و مادربزرگش پرورش یافت.
اولین شعر صمد وورغون که در هجده سالگی سروده شد دیری نپائید که محبوبیت خاصی در میان شعرا و ادبا و شعر دوستان کسب کرد و به دنبال همین افتخار مجموعه اشعارش به حلیه ی طبع آراسته شد و چندی نگذشت که نسخه هایش دست به دست گشته و در کمترین زمان نایاب گردید.
خانۀ شخصی وی اکنون به موزه تبدیل شده است. همچنین تئاتر دولتی درام روسی در آذربایجان به نام وی نامگذاری شده است. همچنین کتابخانهای در اوکراین به نام او وجود دارد.
در سال ۱۹۵۸ در آذربایجان یک فیلم مستند از زندگی وی به کارگردانی نریمان شیخعلیف ساخته شدهاست.
مجسمه یادبود وی در مقابل راهآهن باکو و دیگری در ورودی کتابخانه ملی آخوندف قرار دارد. مجسمۀ یادبود دیگری نیز در زادگاه وی شهر صلاحی وجود دارد. مجسمۀ وی در شهر بیلاسوار در کنار مجسمه یادبود پوشکین قرار دارد.
وورغون این شاعر غنایی آذربایجان از معدود شاعرانی بود که وطن و خلق خود را حقیقی و صمیمی دوست میداشت و در عین حال یکی از انقلابیترین شعرای معاصر بود که بیشتر اشعارش ورد زبان خاص و عام بوده و پارهای از شعرهایش به مثلها و ترانهها و گنجینه پربار و عظیم فولکلور راه یافته که نمونههای بارزی از آنها را شاهدیم.
اگر هر شاعری از خود طرز سبکی به یادگار میگذارد و همچنین طرز سخنی دارد میبینیم طرز سخن وورغون مخصوص خود اوست. چرا که اکثر شعرا که به استقبال شعرهایش رفتهاند با شکست مواجه شدهاند و به جایگاه شعری او نتوانسته اند راه یابند چرا که او جایگاه ویژهای داشت و هم طراز شعرا و نویسندگان بزرگ آذربایجان به سان جعفر جبارلی؛ حسین جاوید؛ محمدسعید اردوبادی؛ میکائیل مشفق؛ عبدالله شایق؛ سلیمان رستم و علی آقا واحد بود.
صمد وورغون علاوه بر پیشهی شاعری؛ نمایشنامه و درامنویس بزرگی بود که در تاریخ تئاتر آذربایجان نقش به سزائی را داراست. از معروفترین نمایشنامههای به اجرا در آمدهاش میتوان "واقف" را نام بردکه در سال 1937 به روی صحنه رفت و شرح حماسههای شاعر بلند آوازه آذربایجان یعنی ملاپناه واقف در مقابل خون خواری چون آقا محمدخان قاجار بود؛ پس از آن "خانلار"؛ "فرهاد و شیرین"؛ انسالن و دهها منظومه جاودان دیگر.
اشعار وورغون چنان قلبها را تسخیر کرده بود که هر زمان و هر جا ورد زبان مردم بود. مثلا میگوید... سربازی مجروح شده در نبرد با دشمن در واپسین لحظات حیات به دکتر معالج خود چنین میگوید آقای دکتر به زنده ماندنم امیدوار نیستم؛ میدانم که خواهم مرد؛ ولی تقاضا میکنم لحظهای اجازه دهید تا شعری از شاعر دلخواهم صمد وورغون را برایتان بخوانم و سپس اشعار زیر را زمزمه میکند:
ائل بیلیر کی سن منیم سن
یوردوم یووام مسکنیم سن
آنا دوغما وطنیم سن
آیریلار میکونول جاندان؟
آذربایجان- آذربایجان.....
پس از اتمام شعر فوق چشمان کبود خود را بر روی هم مینهد و دکتر معالج خود را در ماتم میگذارد. شعرهای صمد وورغون به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده و با استقبال شعر دوستان مواجه گردیده است. با آن که شهرت و آوازه شاعر در سنین جوانی مرزها را در هم شکسته و شهره آفاق گشته بود.
او در زندگی نیم قرنی و مستعجل خود راه صد ساله پیموده و نام خود را با حروفی زرین بر لوح ادبیات حک نمود و بالاخره در سال 1335 قلب این شاعر بزرگ برای ابد از تپیدن به عشق مردمش ایستاد و مریدان ادبی خود را در ماتمی بس سترگ و عمیق فرو برد. فقدان صمد وورغون نه تنها ترک زبانان؛ بلکه اغلب ملل دنیا را نیز که با آثارش آشنایی داشتند سوگوار و ماتم زده کرد.
سنبلوم، سنبلوم، ساری سنبلوم!
آدینا سوز قوشوم باری، سنبولم!
ائللر حسرتی در بو امری وئرن،
شیرین گئجه لرده یوخوما گیردن
یاشیل تارلامیزین منظره سی در
خرمن اوستونده کی آنا سسیدر
سنبلوم، سنبلوم، ساری سنبلوم!
کونلومین قوناغی، یاری سنبلوم!
قاباقدان آل گئییب گلنده بهار،
ائللر سنی آنار، سنی سلاملار
گوز اوسته یئرین وار بیزیم وطنده
بویوک بیر ئولکه نین گوزی وار سنده
سنبلوم، سنبلوم، ساری سنبلوم!
سنمی سن چیچهییم، سنمی سن گلوم؟!
قالدیرسین باشینی گوگلره ساری
گنیش خرمنلرده درز تایلاری
باخدیقجا دشمنین گوزی قارالسین،
***
عاشق باغرینا باس صدفلی سازی
مین جوابلی بیر سئوالدان دانیشاق
میدان قوراق، صحبت آچاق، ساز توتاق،
گل یاناقلی، قوشاخالدان دانیشاق
قوی سوز آلیم بیر گناهسیز دوداقدان
دشمن باخیب حسد چکسین اوزاقدان
یار بزه نیب چخان زمان اوطاقدان
یاشینداکی گللو شالدان دانیشاق
وورغون دئیر، بیر دردبیلن یار اولسون
زلفی بولوت، آغ سینه سی قار اولسون
یاخشی گونده، یامان گونده وار اولسون
قدر بیلن اهل حالدان دانیشاق
|