استاد شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی)
سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان‌های ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است
تاريخ : نوزدهم آذر 1399 ساعت 08:24   کد : 118
استاد شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) 

سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان‌های ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است وی در تبریز به
دنیا آمد و بنا به وصیتش در مقبرة الشعرای همین شهر به خاک سپرده شد. در ایران روز درگذشت این شاعر معاصر را «روز شعر و ادب فارسی» نام گذاری کرده‌اند.


مهم‌ترین اثر شهریار منظومه حیدربابایه سلام (سلام به حیدربابا) است که از شاهکارهای ادبیات ترکی آذربایجانی بشمار می‌رود و شاعر در آن از اصالت و زیبایی‌های روستا یاد کرده است. این مجموعه در میان اشعار مدرن قرار گرفته و به بیش از ۸۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده است.

شهریار در سرودن انواع گونه‌های شعر فارسی -مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی- نیز تبحر داشته است. از جمله غزل‌های معروف او می‌توان به علی ای همای رحمت و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار نسبت به علی‌بن ابی‌طالب ارادتی ویژه داشت است.

شهریار در سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. دوران کودکی را -به علت شیوع بیماری در شهر- در روستاهای قایش قورشاق و خشگناب بستان آباد سپری نمود. پدرش حاج میرآقا بهجت تبریزی نام داشت که در تبریز وکیل بود. پس از پایان سیکل در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد.





زندگی‌نامه:

حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری به علت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیش آمدهای دیگر ترک تحصیل کرد(عده ای هم معتقداند به دلیل سرودن شعر«الا تهرانیا انصاف میکن» از دانشگاه اخراج شد). پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در اداره ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ که شهریار در خراسان بود، پدرش حاج میرآقا خشگنابی درگذشت. او به سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات تبریز را نیز به وی اعطا نمود. در سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود -حیدربابایه سلام- را می‌سراید. گفته می‌شود که منظومه حیدربابا به ۹۰ درصد از زبان‌های جهان ترجمه و منتشر شده است. در تیر ۱۳۳۱ مادرش درمی گذرد. در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز آمده و با یکی از بستگان خود به نام «عزیزه عبدالخالقی» ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج سه فرزند -دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی- می‌شود.

شهریار پس از انقلاب ۱۳۵۷ شعرهایی در مدح [نظام جمهوری اسلامی] سرود. وی در روزهای آخر عمر به دلیل بیماری در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از مرگ در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرای تبریز مدفون گشت.



عشق و شعر:

وی اولین دفتر شعر خود را در سال ۱۳۱۰ با مقدمه ملک الشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد. بسیاری از اشعار او به فارسی و زبان ترکی آذربایجانی جزء آثار ماندگار این زبان‌هاست. منظومه حیدربابایه سلام که در سالهای ۱۳۲۹٬۳۰ سروده شده است، از مهم ترین آثار ادبی ترکی آذربایجانی شناخته می‌شود.

گفته می‌شود شهریار دانشجوی سال آخر رشتۀ پزشکی بود که عاشق دختری شد. پس از مدتی خواستگاری نیز از سوی دربار برای دختر پیدا می‌شود. گویا خانواده دختر با توجه به وضع مالی محمدحسین تصمیم می‌گیرند که دختر خود را به خواستگار مرفه‌تر بدهند. این شکست عشقی بر شهریار بسیار گران آمد و با این که فقط یک سال به پایان دوره ۷ ساله رشته پزشکی مانده بود، ترک تحصیل کرد.

این شعر شهریار اشاره به داستان فوق دارد:

پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت

پدر عشــــق بسوزد کــــه در آمد پدرم

عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنـر

عجبا هیچ نیرزید کـــه بی سیـــم و زرم



شهریار بعد از این شکست عشقی که منجر به ترک تحصیل وی می‌شود. به صورت جدی به شعر روی می‌آورد و منظومه‌های بسیاری را می‌سراید. غم عشق حتی باعث مریضی و بستری شدن وی در بیمارستان می‌شود. ماجرای بیماری شهریار به گوش دختر می‌رسد و به عیادت محمدحسین در بیمارستان می‌رود. شهریار پس از این دیدار، شعری را در بستر می‌سراید. این شعر بعدها با صدای غلامحسین بنان به صورت آواز درآمد.

گفته شده که شهاب الدین مرعشی نجفی از فقهای شیعه درست در لحظۀ سرودن شعر (علی ای همای رحمت) توسط شهریار در خواب آن را شنیده است پیش از شهریار شاعرانی سروده هایی درباره علی بن ابی طالب با همانندی‌هایی در وزن، قافیه، ردیف، مضمون و فضای شعری و نزدیک به شعر شهریار داشته اند که از نظر سوژه، زبان و اندیشه با شعر شهریار قابل مقایسه نیستند و شباهتهای بین آنها به جهت «توارد» و استقبال ادبی است که شهریار مانند حافظ در افقی بالاتر از دستمایه‌های شعری پیش از خود هنرنمایی کرده است. در این راستا شعری شبیه به آن از حسن میرخانی (درگذشته ۱۳۶۹) متخلص به بنده با نام «سحاب رحمت» موجود است که با مطلع «علی ای سحاب رحمت همه مظهر خدایی/ همه خلق ماسوی را به خدای رهنمایی» و شعری نیز از مفتون همدانی معاصر شهریار با مطلع «علی ای همای وحدت تو چه مظهری خدا را/ که خدا نمود زینت به تو تخت انّما را» و شعر مشابه دیگری از میرزا آقا مصطفی افتخارالعلماء متخلص به صبا (دوره ناصری) نیم قرن پیش از شهریار، با مطلع «علی ای سحاب رحمت تو چه آیت خدایی» در دست می‌باشد که هیچکدام از جهت غنای ادبی و محتوایی با شعر شهریار قابل مقایسه نیستند و شباهت‌های ظاهری تنها بدلیل توارد ادبی بوده است.



تورک دیلی



تورکون دیلی تک سئوگیلی، ایستکلی دیل اولماز

اؤوزگه دیله قاتسان، بو اصیل دیل، اصیل اولماز

اؤز شعرینی فارسا-عربه قاتماسا شاعر

شعری اوخیانلار، ائیشدنلر کسیل اولماز

فارس شاعری چوخ سوزلرینی بیزدن آپارمیش

"صابر" کیمی بیر سفره لی شاعر، پخیل اولماز

تورکون مثلی فولکولوری دنیادا تکدیر

خان یورقانی، کند ایچره مثل دیر، میتیل اولبماز

آذر قوشونی، قیصر رومی اسیر ائتمیش

کسری سؤزودور بیر بئله تاریخ ناغیل ائولماز

پیشمیش کیمی، شعرین ده گرک داد-دوزی اولسون

کند اهلی بیلر لر کی دوشابسیز خشیل اولماز

سؤزلرده جواهر کیمی دیر، اصلی بدلدن

تشخیص وئرن اولسا بوقدر زیر-زبیل اولماز

شاعر اولا بیلمزسن، آنان دوغماسا شاعر

میس‌سن، آبالام، هر ساری کوینک قیزیل اولماز

چوق قیسسا بوی اولسان اولیسان جن کیمی شیطان

چوق دا اوزون اولما کی اوزون دا عقیل اولماز

مندن ده نه ظالیم چیخار، اوغلوم، نه قیصاص‌چی

بیر دفعه بونو قان کی ایپکدن قیزیل اولماز

آزاد قوی اوغول عشقی طبیعت ده بولونسون

داغ-داشدا دوغولموش دلی جیران حمیل اولماز

انسان اودی توتسون بو ذلیل خلقین الیندن

اللاهی سؤرسن، بئله انسان ذلیل اولماز

چوق دا کی سرابین سویی وار یاغ-بالی واردیر

باش عرشه ده چاتدیرسا سراب اردبیل اولماز

میللت غمی اولسا، بو جوجوق لارچؤپه دؤنمز

اربابلاریمیزداندا قارینلار طبیل اولماز

دوز واختا دولار تاخچا-طاباق ادویه ایله

اوندا کی ننه م سانجیلانار زنجفیل اولماز



***



یالان دونیا، یالان دونیا!



سنین بهرن یئین کیمدیر؟

کیمینکیسن؟ ییه­ن کیمدیر؟

سنه دوغرو دئین کیمدیر؟

یالان دونیا، یالان دونیا!

*


سنی فرزانه لر آتدی

قاپیب، دیوانه لر توتدی

کیمی آلدی، کیمی ساتدی

آلان دونیا،ساتان دونیا

آتی ازل داغا سالدیق

یورولدوقجا دالی قالدیق

آتی ساتدیق، اولاغ آلدیق

یهر اولدی پالان دونیا

*


بیری آینا ، بیری پاس دیر

بیری آیدین، بیری کاس دیر

گجه تویدور، گونوز یاس دیر

گول آچدیقجا، سولان دونیا

*


ایگیت لرین باشین یئیه­ن

گوجالار بوزباشین یئیه­ن

قبیرلرین داشین یئیه­ن

ئوزی یئنه قالان دونیا!

*


نه قاندین، کیم گول اکن دیر؟

کیم قیلیج تک قان توکن دیر؟

تیمور هله کوره کن دیر

چنگیز جانین، آلان دونیا

*


یامان قورغو! ییغیلایدین!

طوفانلاردا بوغولایدین!

نولایدی بیر داغیلایدین

بیزی درده سالان دنیا

*


چاتیب، سندن کوچن کئچدی

اجل جامین، ایچن کئچدی

اولان اولدو، کئچن کئچدی

نه ایستردین اولان دونیا

*


بوغولایدین، دوغان یئرده

دوغوب خلقی بوغان یئرده

اوغول نعشین اوغان یئرده

آنا زولفون یولان دونیا




آزربایجان



کونلوم قوشو قاناد چالماز، سنسیز بیر آن آزربایجان

خوش گونلرین گئتمیر مودام خیالیمدان آزربایجان

سن دن اوزاق دوشسم ده من عشق اینله یاشاییرام

یارالانمیش قلبیم کیمی قلبی ویران آزربایجان

بوتون دونیا بیلیر بونو قودرتینله دؤولتینله

آباد اولوب، آزاد اولوب، مولکو ایران، آزربایجان

بیسوتونی، اینقیلابدا شیرین وطن اوچون فرهاد

کولونگ وورموش اوز باشینا زامان - زامان آزربایجان

وطن عشقی مکتبینده، جان وئرمه یی اؤیرنمیشیک

اوستادیمیز دئمیش هئچدیر، وطنسیز جان آزربایجان

قورتارماق اوچون ظالیملرین، الین دن ری شومشادینی

اؤز شومشادین باشدان ـ باشا، اولوب آل قان آزربایجان

یا رب نه‌ دیر بیر بو قدر، اورکلری قان ائتمه یین

قولو باغلی قالاجاقدیر، نه واختاجان آزربایجان

ایگیدلرین ایران اوچون، شهید اولموش عوضینده

درد آلمیسان غم آلمیسان، سن ایراندان آزربایجان

ائولادلارین نه واختاجان، تّرکی وطن اولاجاقدیر

ال اله وئر عصیان ائله، اویان اویان آزربایجان

یئتر فراق اودلاریندان، اود الندی باشیمیزا

دور آیاغا یا آزاد اول، یا تامام یان آزربایجان

شهرییارین اوره‌ یی ده، سنین کی تک یارالیبدیر

آزادلیقدیر سنه مرحم، منه درمان آزربایجان!