ایشان در سال ۱۴۰۰ از پایاننامۀ خود را با عنوان «بررسی تطبیقی کلیشه جنسیتی «مردانگی سمّی» در دو رمان بلندیهای بادگیر و منِاو» با درجه عالی دفاع کرده است
سرکار خانم راضیه یلوه دانشآموختهی زبان و ادبیّات فارسی گرایش ادبیات تطبیقی دانشگاه رازی است. دورة کارشناسی در سال ۱۳۹۴ در رشتهی زبان و ادبیّات فارسی و مقطع کارشناسیارشد در سال ۱۳۹۸ از طریق استعداد درخشان در رشتهی زبان و ادبیّات فارسی گرایش ادبیّات تطبیقی پذیرفته شده است. ایشان در سال ۱۴۰۰ از پایاننامۀ خود را با عنوان «بررسی تطبیقی کلیشه جنسیتی «مردانگی سمّی» در دو رمان بلندیهای بادگیر و منِاو» با درجه عالی دفاع کرده است.
گزارشی از پایاننامۀ خانم یلوه:
برخی از جوامع، برای تأیید ارزش و جایگاه مردان، از همان دوران کودکی رفتارهایی به پسران القا میکنند که میتواند تأثیرات منفی فراوانی بر جامعة بشری بگذارد. از این گونه رفتارها به عنوان کلیشههای جنسیّتی نام برده میشود. پسران با این باور بزرگ میشوند که باید با پنهان کردن و سرکوب کردن احساساتشان، قوی بمانند. مردان اجازة گریه ندارند امّا در عوض در بروز خشم آزاد هستند. احساساتی که سرکوب شدهاند به شکل خشم اجازة بروز پیدا میکنند و اوّلین کسانیکه قربانی این خشم می شوند؛ زنان اطراف آنها هستند. اینگونه است که خشونت علیه زنان در وجود مردان جامعة مرد سالار ریشه میدواند. پسرها میآموزند که برای مرد شدن باید همة سختیها را به جان خرید و اصلاً شکایتی هم نکرد. یاد میگیرند که احساساتی بودن یعنی ضعیف بودن، پس از کودکی سرکوب احساساتشان را آغاز میکنند. از طرفی برای جبران این سرخوردگی سعی در اعمال برتری نسبت به زنان و خشونت علیه آنها و قلدری کردن و یا کسب پول و مقام دارند. مردی که نمی تواند احساسات سرکوب شدة خود را با کسب پول و مقام و… جبران کند، به افسردگی و یأس دچار خواهد شد.
رمان و داستان نسبت به سایر انواع ادبی با مصداق های عینی و واقعی جامعة بشری سر و کار دارد؛ بدین معنا که همزمان و در زمان آفریده میشود و قهرمانان و شخصیّتهای آن، انسانهای واقعی هستند که کنشهای آنان تابعی از رویدادهای پیرامونشان است و در همان لحظه خلق میشوند، از آیندة خودشان هم بیاطّلاع هستند؛ به نوعی از قبل پیش بینی نمیشوند.
بلندیهای بادگیر اثر برونته و منِ او نوشتة امیرخانی دو اثر داستانی که دربرگیرندة شاخصهای رمان که اشاره شد، هستند. این دو رمان طیف گوناگونی از شخصیّتها را در خویش گرفتهاند. کنش و رفتار این شخصیّتها متأثّر از فرهنگ اجتماعی و ایدئولوژی حاکم بر جامعة آنهاست. ایدئولوژی سرمایهداری، فرهنگ مردسالار و همچنین آموزههای دینی نقش قابل توجّهی در تبیین و تعیین رفتار شخصیّتهای این دو داستان دارد. باور بر آن است هر کدام از سه عامل نقش قابل توجّهی در القای کلیشههای جنسیّتی مردانگی در این دو داستان دارند.
از این رو، پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی-تحلیلی بر آن است تا نمودهای مردانگی سمّی را در بلندیهای بادگیر و منِ او در پنج فصل تحلیل و مقایسه کند. افزون براین، مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی که دامنة آن محدود به تأثیر و تأثّر نیست. در این پژوهش، مورد توجّه قرار گرفتهاست.